با تو شروع میکنم - اسفند ماه 1390
با تو شروع میکنم با تو به ناز میرسم با تو که در بر منی ، من به نیاز میرسم با تو شروع میکنم ، با تو تمام می شوم با تو به انتهای خود وصل مدام می شوم سلام گلم دو روز قبل با بابایی رفتیم آزمایشگاه برای آزمایش خون و فردای اون روز رفتیم تا جواب آزمایش را بگیریم وقتی دیدم مثبت هست ، از خوشحالی اشک در چشمانم جمع شده بود و بابایی تقریبا شوک زده بود و باورش نمیشد که دیگه بابا شده و . . . . وقتی رفتم دکتر خانم دکتر بهم گفتش می خواستیش منم با کلی ذوق مثل اینکه سرسفره عقد باشم گفتم بله خانم دکتر هم کلی ازم خندید شکر خدا مامانی از موقعی که خبر آمدنت را متوجه شدم قدمت خوبه و مامانی ن...
نویسنده :
مامانی
14:44